چند خدایی نداریم و توحید نیز تک خدایی نیست!
از ۱۳۵۸ مهم ترین سوال و دغدغه ای که لطف الله میثمی در جان مان کاشت این بود که خدایی می خواهم که متولد نشود نمیرد جاودانه باشد بی نهایت باشد همه جا باشد بدون هیچ استثنایی در دسترس همه باشد زنده باشد بشنود ببیند بفهمد دستگیری کند زیرا خدایی که نمی شنود، نمی بیند، نمی فهمد و امکان کمک به انسان ها را ندارد خدا نیست! خدایی که من با ذهن محدودم بخواهم او را راهنمای زندگی ام کنم خدا نیست. خدایی می خواهم که او خودش در زندگی ام، سیاست ام، اقتصادم، زناشویی ام، دین ام، ایمانم، و همه چیزم هر جا که هستم هر کسی که هستم او آنجا باشد! آنکه می خواهمش نمی تواند قسمتی از زندگی باشد نمی تواند جایی نباشد!
در این وب سایت بخشی اختصاص پیدا کرده به موضوع ” ادبیات شاهد ادبیات صلح ادبیات سکون ” که ادعایش اشاره کردن به حلقه مفقوده یا کم رنگ در آموزش های عرفانی، روشنگرانه و مورد نیاز در آموزش های علمی و دانشگاهی است. اگر علاقه مند به شنیدن پاسخی که برای این دغدغه تاکنون دست مان را گرفته است می باشید روی این لینک بزنید و محتوای آن را مطالعه کنید. به خصوص تیترهای
چند خدایی نداریم و توحید نیز تک خدایی نیست!